پرش به مطلب اصلی

راوی آینده

آذر ۱۳۳۱، کوچه ‌پس‌کوچه ‌های روستای شاهکوه واقع در شهر شاهرود، آرام و خاموش، شاهد تولد پسری بودند که سرنوشتش با فردای مدرن گره خورده بود. علی‌اکبر جلالی کودکی‌اش در همان کوچه‌ها گذشت، اما رویاهایش از دیوارهای گلی فراتر می‌ رفت. او با قبولی در تهران، نخستین گام را در مسیری برداشت که به ماجرا جویی بزرگش بدل شد.

علی اکبر جلالی پس از ورود به جهاد سازندگی، به روستای پدری‌اش بازگشت و شروع به جمع‌آوری داده‌های دقیق جمعیتی و کشاورزی کرد؛ داده‌هایی که بعدها خودش آن را «اولین قدم‌های IT» در زندگی‌اش می‌نامید. مرکز آماری که طراحی کرد، به‌عنوان دقیق‌ترین شناسنامهٔ اطلاعاتی روستایی شناخته شد.

کمی بعد به پیشنهاد دانشگاه و به‌دلیل معدل بالایش، راهی آمریکا شد. مقطع ارشد را در دانشگاه اوکلاهاما۱ گذراند؛ جایی که نخستین‌ بار با فناوری کامپیوتر های IBM آشنا شد. در مقطع دکتری و پسا‌دکتری در دانشگاه ویرجینیای غربی۲، نه‌تنها به پژوهش ادامه داد، بلکه به نمایندگی از کمپانی متلب۳ به تدریس در کلاس‌های آمریکایی پرداخت. خودش از آن دوران این‌طور تعریف می‌کند:

«من توی مدرسه حتی نمی‌توانستم کلمهٔ people را تلفظ کنم، حالا در آمریکا به شاگردهای آمریکایی درس می‌دهم. خدایا عظمتت را شکر!»

پس از پایان تحصیل به ایران بازگشت و به‌عنوان استاد دانشگاه علم و صنعت، مأموریت تازه‌ای آغاز کرد. در همان سال‌ها، در حالی‌که بسیاری حتی نام اینترنت را نشنیده بودند، او آینده‌ای متفاوت می‌دید. طی چندین سخنرانی از «جهان مدرن» گفت و نظریه‌ای را که بعدها «عصر مجازی» یا موج چهارم تغییرات نام گرفت، مطرح کرد؛ نظریه‌ای که حتی با آلوین تافلر۴، نویسندۀ کتاب «موج سوم»، در نشستی آن را به اشتراک گذاشت.

در سال ۱۳۷۹، روستای شاهکوه، زادگاهش را به شبکهٔ جهانی متصل کرد و نخستین روستای اینترنتی ایران را بنا نهاد. یک سال بعد، با همکاری دانشگاه علم و صنعت، پروژۀ شهر الکترونیک را در جزیرهٔ کیش آغاز کرد. جالب این‌که، ایدۀ «دبی اینترنت سیتی» نیز در همان نمایشگاه شکل گرفت، اما برخلاف دبی، پروژۀ کیش به‌دلیل سنگ‌اندازی‌ها و بی‌تدبیری‌های مسئولین بالادستی ناتمام ماند.

او نه‌تنها در حوزۀ اینترنت، بلکه در فناوری‌های دیگر نیز پیشگام بود؛ از مشاوره به هلال‌احمر و ساخت پرینتر سه‌بعدی برای تولید پای مصنوعی تا طراحی دستگاه همودیالیز بومی. اما حتی در این مسیر هم با مخالفت‌هایی روبه‌رو شد؛ جایی که به او گفتند: «نظم بازرگانی ما را به هم زدید؛ ما این دستگاه را از خارج وارد می‌کردیم.»

با وجود این موانع، جلالی دست از تلاش برنداشت و بارها در سخنرانی‌هایش هشدار داد:

«بیست سال پیش به مسئولان گفتیم اینترنت اقتصاد آینده است، هی فیلترش کردند، هی بستندش، « گفتند این بده… امروز همان‌ها گرفتارش شده‌اند و مجبورند تسلیمش شوند.»

او بارها تأکید کرد:

«در جهان آینده، هر کسی که به اطلاعات بیشتری دسترسی داشته باشد، جهان را بهتر کنترل می‌کند.»

و با چشمانی اشک‌آلود، در برابر نقاشی‌ای که پشت سرش بود، آرام گفت:

«گاهی وقتا آدم با کلی زحمت این نقاشیو می‌کشه، به نمایش درمیاره… ولی بهت تهمت می‌زنن که این فساده.»