خطاها دروغ نمیگویند
در جهانی که شاخۀ علوم کامپیوتر بر پایۀ دقت، صحت و بهینهسازی بنا شدهاست، خطاها اغلب دشمن سیستم تلقی میشوند؛ پیامهایی مزاحم، که روند اجرا را متوقف میکنند و ما را وادار به اصلاح میسازند.
اما با نگاهی دقیقتر، خطاها نه تنها اجتنابناپذیرند، بلکه نمودی از صادقترین لحظههای یک سیستم هستند؛ کدهای تمیز و مستند در تلاش هستند تا همهچیز را بینقص نشان دهند، اما خطاها چیزی را پنهان نمیکنند و دروغ نمیگویند. آنها مثل آینهای اند که واقعیت را بیپرده نشان میدهند و از اینرو گاهی صاف و سادهتر از خود ما عمل میکنند.
درست همین موضوع است که ما را به یاد جهان فیزیکی میاندازد؛ جایی که باگها شبیه ترکهای روی دیوارند؛ نشانهای از فشار، زمان و واقعیت. ترکها به ما یادآوری میکنند که هیچ سازهای ابدی نیست. خطاها نیز به ما نشان میدهند که هیچ سیستمی کامل و بینقص نیست.
نکته اینجاست: فقط کدی که هرگز اجرا نشود، خطا هم نمیدهد. همانطور که انسانی که هرگز ریسک نکند، هرگز شکست را تجربه نمیکند.
پـس هر پیام خطا سندی است بر اجرا شدن؛ فریادی کوچک است که میگوید: «اینجا چیزی درست کار نمیکند و چه چیزی از این صادقانهتر؟»
اما همین فریادها هستند که نقاب رویاهای ما را کنار میزنند. در رویای دیرینهمان همواره سیستمی بینقص وجود دارد؛ سیستمی که هیچگاه از مسیر خارج نشود و همهچیزش پیشبینیپذیر باشد. اما خطاها مدام به ما یادآوری میکنند که کنترل مطلق، توهمی بیش نیست.
آیا میتوان به خطا نگاه دیگری داشت؟
در ادبیات، شکست گاهی از خود روایت عمیقتر است. سکوت یا جملهای نیمهتمام میتواند بیش از هزار کلمه سخن بگوید.
پس چرا در مهندسی، خطا را فقط چیزی برای حذف و اصلاح بدانیم؟ شاید خطا یک آغاز باشد؛ آغازی برای بازاندیشی در معنای درست کار کردن.
سیستمی که بیخطاست یا هرگز اجرا نشده، یا آنقدر ساده است که ارزش جدی گرفتن ندارد. انسانی هم که بیاشتباه است، یا زندگی نکرده، یا هرگز قدم به ناشناختهها نگذاشتهاست.
پس باید گفت زمان آن رسیدهاست که خطاها را نشانههای زندگی ببینیم؛ لحظههایی که نشان میدهند هنوز در حال حرکت هستیم و هنوز چیزی فراتر از توان امروزمان میخواهیم.
و شاید همین نگاه است که شمارهی جدید بایت را خواندنی میکند؛ جایی که در میان فناوری، خطا و پیچیدگی هنوز امکان بازاندیشی و حرکت به سوی فردایی روشن وجود دارد.